در سال ۱۳۳۹ مردم داراب که برای اولین بار دارای نماینده مستقل در مجلس شورای ملی شده اند در انتخابات آن سال شرکت کرده و کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب می کنند اما در کمال ناباوری فرد دیگری بعنوان نماینده مردم در مجلس شورای ملی معرفی می شود که مورد اعتراض مردم قرار می گیرد. به همین منظور جمعی از فعالین اجتماعی و مردم معترض به شیراز و استانداری فارس مراجعه کرده و اعتراض خود را اعلام می نمایند. در بازگشت این عده از سفر اعتراضیشان به شیراز متأسفانه یکی از اتومبیل ها بنا به عللی که هیچگاه مشخص نشد دچار سانحه شده و در گردنه دراکویه به دره سقوط می کند، در این حادثه ۱۰ نفر از معترضین جان می بازند و عده ای نیز مجروح می شوند.
جلیل سلمان پژوهشگر تاریخ داراب تحقیق گسترده ای در خصوص وقایع سال ۱۳۳۹ انجام داده است، وی در آئین گرامی داشت شستمین سالگرد درگذشت معترضین به انتخابات مجلس شورای ملی در سخنانی به تشریح وقایع آن سال پرداخت. همچنین وی در مقاله مفصلی که در ویژه نامه عصر داراب در تاریخ ۴ بهمن ماه ۹۸ ویژه نکوداشت دهمین سال فعالیت انجمن دوستداران توسعه پایدار داراب و شستمین سال درگذشت جمعی از فعالین اجتماعی منتشر شد به تشریح وقایع سال ۱۳۳۹ و اوضاع سیاسی اجتماعی مردم داراب همچنین دلایل اعتراض مردم به نتایج انتخابات مجلس شورای ملی در داراب پرداخته است. آنچه می خوانید متن کامل مقاله جلیل سلمان است که در ویژه نامه عصر داراب به چاپ رسیده است و سخنان وی نیز در این همایش برگرفته از این نوشتار بسیار جامع می باشد.
به گزارش پایگاه خبری عصر داراب نیوز، در مراسم بزرگداشت شصتمین سال درگذشت جمعی از فعالین اجتماعی در سال ۱۳۳۹ گزارشی تحقیقی و تاریخی از حرکت اعتراضی آنها و کشته شدن تعدادی از فعالین اجتماعی در مسیر بازگشت از شیراز توسط پژوهشگر تاریخی جلیل سلمان ارائه شد.
درست در انتهای زمستان سال هزار و سیصد و سی و نه خورشیدی، بیستمین دورهی مجلس شورای ملی در حالی کار خود را آغاز کرد که داراب فارس برای نخستین بار پس از تأسیس مجلس شورای ملی دارای نماینده ای مستقل شد و پس از گذشت بیش از نیم قرن بلاتکلیفی و استثمار در حوزهی تصمیم گیری کلان، بالاخره بارقهی امیدی در دل مردم این شهر پدید آمد تا به چشم خویش ببینند که می توانند یکی از کرسی های مجلس را از آن خود نمایند. حوزهی انتخابیه داراب که چند سال پیاپی بطور مشترک با شهرهای فسا، نیریز و استهبان دارای یک نماینده در مجلس بود، در دورهی بیستم استقلال کامل یافت و دارای یک نماینده مستقل در مجلس شد. این استقلال رأی اما به دلیل دخالت چهره های وابسته به دربار و افراد محلی ذی نفوذ در سیر انتخابات سال ۱۳۳۹ چندان نتوانست کام مردم داراب را شیرین نماید.
از پیروزی انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، بیست و چهار دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد. از این بیست و چهار دوره، ۵ دوره در زمان سلطنت قاجار، ۷ دوره در زمان سلطنت پهلوی اول و ۱۲ دوره در زمان سلطنت پهلوی دوم تشکیل شد. اما انتخابات بیستمین دوره مجلس شورای ملی یکی از پرحاشیه ترین انتخابات تا آن زمان بود، چرا که به دلیل تقلب انجام شده در آن دوره، این انتخابات در هر دو بار(تابستان و زمستان) باطل شد. سال گذشته سایت تسنیم طی خبری اعلام کرد که بخشی از اسناد مربوط به تقلب گسترده در حوزه های انتخابیه در سال ۱۳۳۹ توسط مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی خریداری شده که تعدادی از مکاتبات آن سال ذیل همین یادداشت تقدیم خوانندگان محترم می شود.
شهر داراب از زمان افتتاح مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵ خورشیدی تا چند هفته قبل از برگزاری انتخابات تابستانه مجلس بیستم در سال ۱۳۳۹ خورشیدی دارای نماینده ای مستقل نبود.مطابق مصوبات مجلس نوزدهم، مدت زمان مجلس از دو سال به چهار سال افزایش یافت و تعداد شهرهای دارای نماینده افزایش یافت و به طبع آن تعداد نمایندگان نیز بیشتر شد.در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ ، مجلس شورای ملی مطابق یک ماده واحده، جدول جدید انتخابات مجلس را اعلام و قانون انتخابات مصوب هشتم شوال ۱۳۲۹ را مُلغی اعلام کرد.بدین ترتیب، شهر داراب با دهستانهای رودبال، هشیوار، شاهیجان، قریه الخیر، فسارود، سرکوه خسویه، حاجی آباد، رستاق، ایزدخواست، فرگ، آبشور و تنگ رودبال دارای یک نماینده در مجلس شد و حوزهی انتخابیه داراب پس از سالها استقلال نسبی یافت.
تقلب در انتخابات
شائبه بروز تقلب و تخلف در انتخابات بیستم از همان ابتدا بسیار پررنگ بود. در خلال فترت بین مجلس نوزدهم و بیستم که قریب ۹ ماه به طول انجامید مبارزات انتخاباتی بین سه گروه آغاز و منجر به تشنج و نارضایتی مردم از جریان انتخابات گردید. حزب ملّیون به رهبری دکتر منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت، با دویست داوطلب(کاندیدا)، حزب مردم به رهبری اسدالله علم با دویست داوطلب و منفردان به رهبری چهره هایی نظیر دکتر علی امینی، سیدجعفر بهبهانی و خلعتبری با تعدادی کاندید… در جریان انتخابات، حزب مردم و منفردان، دولت وقت را به مداخله در امر انتخابات متهم کردند و این امر مقدمه نارضایتی ها و تنش هایی بود که تا تاریخ ۵ شهریورماه ۱۳۳۹ و نهایتاً ابطال انتخابات همچنان ادامه داشت.
پس از تصویب قانون جدید انتخابات و استقلال حوزهی انتخابیه داراب، در تاریخ ۵ خرداد ماه ۱۳۳۹ خبر می رسد که چند روز است افراد حزب مردم در مرکز شهرستان داراب در سازمان نیروی مقاومت ملی ثبت نام می کنند.
در تاریخ ۹ خرداد ماه، شریعت پناهی، رئیس اداره فرهنگ داراب به خبرنگار اطلاعات در داراب خبر می دهد که بعد از وقوع حادثه تاثر انگیز زلزله لار جمعی از دانش آموزان لار به داراب آمده اند و با کسب اجازه از وزارت فرهنگ در مدارس این شهرستان مشغول تحصیل شده اند.
در تاریخ ۱۶ خرداد ماه ۱۳۳۹ از داراب گزارش می شود که سیل شدید تعدادی از پل های داراب را خراب نموده و کارکنان اداره راه مشغول تعمیر پل ها هستند. ۸ روز بعد، فرماندهی گروهان ژاندارمری داراب به شخصی به نام «اصلانی» واگذار می شود.
در روز ۲۹ خردادماه عملیات دفع ملخ های مراکشی در داراب پایان می پذیرد و تصویری از این ملخ ها منتشر می شود. در همین روز، دوره قانونی انجمن شهر داراب به پایان می رسد و اهالی در انتظار تجدید انتخابات انجمن شهر می شوند.
در روز ۷ تیرماه، فرماندار و رئیس دفتر دادگاه داراب تغییر می کنند.«کاویانی» در فرمانداری جای خود را به «محقق» می دهد و «بدیعی» رئیس دفتر دادگاه داراب می شود.
در روز ۲۶ تیر ماه، محمد حسن دستغیب از حزب ملیون کاندیدای نمایندگی داراب می شود و در روز۳۰ تیر ماه تیمسار دکتر علی معارفی از حزب مردم به عنوان کاندیدای انتخابات، فعالیتهای انتخاباتی خود را داراب آغاز می کند.در روز سی ام تیرماه ۱۳۳۹ دستور شروع انتخابات از طرف وزارت کشور به فرمانداری ها ابلاغ می شود.
اتابکی، وزیر کشور، طی نامه ۱۵۹۵ تاریخ ۳۰/۴/۱۳۳۹ فرمانداری ها را مکلف به تشکیل انجمن نظارت مرکزی انتخابات دوره بیستم نمود تا در پایان مدت پنج روز ضرب الاجل مقرر؛ ضمن گزارش تلگرافی اعضای انجمن نظارت به وزارت کشور معرفی شوند. اینان باید دارای سواد و واجد شرایط مقرر در قانون انتخابات باشند…»
وزیر کشور مجداً در تاریخ ۱۱/۰۵/۱۳۳۹ و طی نامه شماره ۳۷۵۳ به بخشداری ها اعلام کرد:” چون در جریان امر انتخابات شکایاتی به وزارت کشور می رسد که البته در هر مورد دستور رسیدگی داده شده است معهذا از لحاظ انجام ملزومات قانونی مقتضی است شاکیان را هدایت نمائید که طبق ماده ۴۱ قانون انتخابات در موعد مقرر هرگونه مطالب و شکایتی داشته باشند به انجمن نظارت مرکزی تسلیم دارند.”
در اولین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۹ خبرنگار روزنامه اطلاعات در شیراز تلفنی گزارش می دهد که انجمن نظارت بر انتخابات داراب تشکیل گردیده و اعضای اصلی و علی البدل هیئت نظار تعیین گردیده اند. هنوز آگهی اخذ رأی منتشر نشده و روز اخذ آراء معلوم نیست.
دوم شهریور ماه خبر می رسد که طبق گزارش تلفنی خبرنگار اطلاعات در شیراز انجمن نظارت بر انتخابات داراب تشکیل گردید و اعضای انجمن با دعوت فرماندار از ۳۶ نفر نمایندگان طبقات ششگانه تعیین گردیدند ولی هنوز روز اخذ رأی معلوم نیست و کاندیداها به شدت فعالیت می کنند.
هر چند که در روزهای پنجم و ششم شهریورماه مبحث ابطال انتخابات در کشور مطرح می شود اما در هفتمین روز از شهریورماه اخذ آراء مردم داراب همچنان ادامه دارد و بقرار اطلاع، ساعت ۹ صبح روز ۸ شهریورماه قرائت آراء در داراب فارس پایان می یابد و تیمسار سرتیپ علی معارفی کاندیدای حزب مردم با اکثریت ۵۱۳۵ رأی به نمایندگی مجلس انتخاب می شود!!
باید اشاره نمایم که سرتیپ علی معارفی از دوستان بسیار نزدیک اسدالله عَلم بود و زمانی که عَلم در منسب وزیر کشور قرار داشت حزب مردم در ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ تأسیس و فعالیت خود را آغاز کرد، علی معارفی نیز جزء هیئت مؤسس این حزب بود. همچنین، ردپای علی معارفی را در جمعیت شیر و خورشید ایران و به عنوان ریاست بخش ازدیاد درآمد و عضو و آمار نیز می توان مشاهده نمود. او از سال ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۱ در این پست مشغول فعالیت بود.
اما همانگونه که از قبل انتظار می رفت، تقلب گسترده در حوزه های انتخابیه، شاه را وادار به ابطال انتخابات کرد. در روز دهم شهریورماه اعلام می شود که کلیه نمایندگان باید استعفاء دهند. در روز دوازدهم شهریور ماه، علی معارفی، نماینده داراب نیز استعفاء خود را به کمیته مرکزی حزب مردم تحویل می دهد و بدین ترتیب پرونده تابستانه انتخابات ایران با استعفاء نمایندگان پایان می پذیرد.
در همین اثنا چند تن از مديران و سردبيران جرايد، دکتر منوچهر اقبال را مورد حمله قرار می دهند و از شاه می خواهند تا کابينه او را ساقط نمايد و بدین ترتیب شریف امامی مأمور تشکیل کابینه جدید می شود.
با گشایش مجلس سنا در ۱۴ مهرماه ۱۳۳۹، انتخابات مجدد در دستور کار دولت شریف امامی قرار گرفت.در روز ۱۴ آذرماه، علی معارفی نماینده مستعفی داراب، به عنوان یکی از چهار نفر اعضای هیئت بازرسی حزب مردم معرفی می شود. ۱۹ آذرماه ۱۳۳۹ دستور تجدید انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در تهران و شهرستانها صادر می شود.
اول دی ماه از داراب خبر می رسد که بیماری سرخک ۳۵ نفر از مردم روستای گیشه/گمیشه را تلف کرده است. سه روز بعد اکیپی از شیراز برای درمان بیماران عازم داراب می شود. مجدداً جالب توجه است که علی معارفی در روز ۳ دی ماه کاندیدای انتخابات داراب از حزب مردم می شود. غلامرضا ایلخان از نزدیکان دربار نیز که در انتخابات زمستانه نماینده داراب می شود ابتدا کاندیدای حوزهی شیراز است اما مدتی بعد از داراب سر در می آورد!!
در چهارم دی ماه دستور شروع انتخابات از طرف وزارت کشور صادر می شود. در داراب در روز ۱۴ دی ماه همراه با ۷۴ شهر دیگر دستور آغاز انتخابات صادر می شود.
در روز ۲۸ دی ماه خبرنگار اطلاعات در شیراز تلفنی گزارش می دهد که بقرار اطلاع تاکنون در شهرستان های آباده، جهرم، «داراب» ، بندرلنگه و استهبانات انجمنهای نظارت بر انتخابات تشکیل شده و از روز ۲۹ دیماه در آباده اخذ رأی می شود. در ۲۹ دی ماه، عباسقلی عرب شیبانی که چهار دوره نماینده فرمایشی داراب بوده به نمایندگی استهبان انتخاب می شود.
اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات
در داراب، اول و دوم بهمن ماه تعرفه ها توزیع و انتخابات برگزار می شود. در این انتخابات برخی از وزیران کابینه اقبال و گروهی از اعضای مستعفی انجمنهای نظارت بر انتخابات نیز شرکت کردند. با وجود تغییر دولت، هنوز هم بسیاری در سلامت انتخابات تشکیک میکردند. اما این پایان ماجرا نبود و درگیری ها در تهران و برخی از شهرستان ها حتی به پای صندوق های رأی نیز کشیده شد. انتخابات زمستانه ۱۳۳۹ در حالی به پایان خود نزدیک می شد که بیشتر شهرهای ایران همچنان در اعتراض به نتایج و شیوه برگزاری انتخابات در آشوب و بلوا بود.
تکلیف انتخابات داراب بالاخره در روز ۳ بهمن ماه معلوم می شود و گزارش آن در روز ۴ بهمن ماه در روزنامه اطلاعات به اطلاع عموم می رسد؛ «طبق گزارش تلفنی خبرنگار اطلاعات در شیراز قرائت آراء در داراب پایان یافت و آقای غلامرضا ایلخان، کاندیدای حزب مردم، با اکثریت ۴۵۵۶ رأی بنمایندگی انتخاب شد.»
عده ای از مردم داراب اما به نتیجه و شیوهی برگزاری انتخابات اعتراض می کنند. نفوذ چهره های وابسته به دربار و دخالت آنان در روند انتخابات باعث می شود تا عده ای از مردم مطالبه گر و آزاده داراب(از شهر و روستا) که به نتیجه انتخابات، تقلب گسترده در روند اخذ آراء، حمایت علنی استاندار وقت فارس از یکی از نامزدهای انتخاباتی، کمبود امکانات، عدم پاسخگویی نماینده سابق و مسئولین وقت به مشکلات مردم و عدم پیشرفت و توسعه شهرستان اعتراض داشتند؛ پس از اعلام آراء، شهامتی به خرج داده و در آن وانفسای بحران و آشوب سیاسی و با وجود راه صعب العبور، طولانی و مسیر دشوار سوار بر تعدادی کامیون شده و به سمت شیراز حرکت کنند. جالب توجه است که در میان معترضین، افرادی هم حضور داشتند که نسل پس از آنها، هم طلیعه دار انقلاب و هم در شمار شهدای جنگ تحمیلی بودند مثل پدربزرگ سردار شهید حمید عارف(میرزامحمدعارف دارابی-شاعر و مورخ عصر مشروطیت)، و پدر شهید خاکپور و پدر شهید زمانی فرد…
این افراد به سمت شیراز حرکت کرده و بالاخره موفق می شوند مراتب اعتراض خود را به استانداری اعلام نمایند. در این میان، مکاتباتی نیز انجام و مراتب اعتراض مردم داراب به مجلس شورای ملی اعلام می شود که البته این اعتراض ها نهایتاً بی نتیجه می ماند. باتوجه به طولانی شدن پاسخگویی استانداری، تعدادی از مردم معترض به دلیل اینکه دارای کسب و کار بودند به داراب باز می گردند اما تعدادی در شیراز باقی می مانند تا پاسخی دریافت نمایند. شاهدان عینی می گویند تعدادی از مردم داراب از کامیون ها جا ماندند و ۴۳ نفر نیز سوار بر کامیون شورلتی شدند که متعلق به مرحوم احمد شاکر(بیدگلی) بود و سقف آن چوب چادر شده بود. این مسافران قبل از رسیدن به گردنه دراکویه در قهوه خانه ای متعلق به شخصی به نام امیر توقف نموده و استراحت کوتاهی می نمایند. پس از استراحت و صرف غذا، این کامیون در عصر روز پنجم بهمن ماه ۱۳۳۹ مسیر خود را به سمت داراب ادامه می دهد تا به گردنهی خطرناک دراکویه می رسد. در مسیر گردنه ناگهان کامیون واژگون می شود و به علتی که هرگز مشخص نشد به دره سقوط می کند و تعدادی از مردم داراب در این حادثه کشته می شوند. نخستین گزارش خبرنگار اطلاعات از این حادثه تلخ که البته تیتر آن با اشکال همراه است در روز ۶ بهمن ماه بدین شرح منتشر می شود:
« در راه شیراز-داراب اتوبوسی به دره افتاد: ۱۱ نفر کشته و ۳۲ نفر مجروح شدند.آخر وقت امروز خبرنگار ما در شیراز گزارش داد عصر دیروز]۵ بهمن[ کامیونی به رانندگی احمد بیدگل که از شیراز عازم داراب بود و ۴۳ نفر سرنشین داشت در بین راه به علت نامعلومی به دره ای به نام « داراب دره» سقوط کرد .در این واقعه از ۴۳ نفر سرنشین کامیون یازده نفر بر اثر شدت جراحات وارده آناً جان سپردند و بقیه بسختی مجروح شدند. با اطلاع جریان به استانداری فارس بلافاصله سه دستگاه آمبولانس و از طرف ژاندارمری و بهداری فسا عده ای پزشک با مقدای دارو به محل حادثه اعزام شدند. قرارست مجروحین که حالشان وخیم است به شیراز اعزام شوند و بقیه در شهرستان داراب معالجه گردند. رؤسای دادگستری و دادگاه فسا باتفاق متخصص فنی به محل حادثه رفته اند تا علت واژگون شدن و سقوط کامیون را تشخیص دهند. هنوز هویت هیچیک از مقتولین و مجروحین معلوم نیست و ممکن است تاکنون عدهای از مجروحین نیز فوت کرده باشند.»
سه روز بعد(۹ بهمن ۱۳۳۹)، گزارش دقیق تری از این ماجرا بدین شرح منتشر می شود:
«ده نفر مقتول و ۲۰ نفر مجروح ، نتیجه حادثه راه داراب است؛ فقط سه نفر سالم ماندند. در این حادثه سر از تن راننده کامیون جدا شده است. در دو شماره قبل اطلاع داده شد کامیون احمدشاکری بیدگلی که با ۴۳ نفر سرنشین از شیراز بطرف داراب حرکت میکرد در محل « داراب کوه» بعلت نامعلومی بدره سقوط کرد و در این حادثه یازده نفر مقتول و ۳۲ نفر مجروح شدند. اینک خبرنگار ما در شیراز بدنبال گزارش قبلی در این باره اطلاع می دهد؛ مقتولین این حادثه فجیع ده نفر بودند و سی نفر هم بسختی مجروح گردیدند و فقط سه نفر در این حادثه جان سالم بدر بردند.۷ نفر از مجروحین و مصدومین که اغلب دست و پایشان شکسته است برای معالجه به شیراز منتقل گردیدند و در بیمارستان سعدی بستری شدند. حال یکی از مجروحین بحدی وخیم بود که هنگام انتقال وی به بیمارستان در حال اغماء بسر می برد و گمان می رفت که مرده باشد. به همین جهت هم ابتدا نام وی جزء مقتولین گزارش گردید و گفته شد که تعداد مقتولین این حادثه یازده نفر می باشد ولی بر اثر فعالیت پزشکان، مجروح مزبور حالش رو به بهبودی گذاشت. اسامی مقتولین عبارت از؛ محمد عارف، داود فیروزی، حبیب غلامی، حسین طلوعی، حسین هژبر، سیداحمد رسولی، غلامحسین شکیبا، محمد قلعه پائینی، حسن لردوئی، و احمد شاکری-بیدگلی، راننده کامیون که در این حادثه سر از تنش جدا شده است. هم اکنون ۷ نفر از مجروحین این حادثه در شیراز و بقیه در داراب تحت معالجه قرار گرفته اند. جنازه های مقتولین پس از انجام تشریفات قانونی مدفون گردیده و حالا مأمورین فعالیت می کنند تا علت وقوع این حادثه فجیع را کشف نمایند.»
این آخرین خبر و گزارش از این حادثه است و بعد از آن هیچگونه گزارش دیگری منتشر نمی شود و پرونده این ماجرا در همین روز بسته می شود!
بهر روی در تاریخ ۲ اسفندماه ۱۳۳۹ نخستین جلسه مجلس بیستم با قرائت قسم نامه نمایندگان آغاز می شود. در اقتراع شعب ششگانه نام غلامرضا ایلخان در شعبه ششم قابل مشاهده است که با اعتبارنامه ای که به امضای انجمن نظارت داراب رسیده در این مراسم حضور دارد. ذیل اعتبارنامه وی امضاء افرادی نظیر؛ «خضرایی»، «رضوی»، «سرفراز»، «فرح بخش»، «بهارلو» و «ادب» دیده می شود.
اعتراض و شکایات مردم داراب را می توان در متن مذاکرات مجلس شورای ملی نیز به وضوح مشاهده نمود. در جلسه ۱۷ اسفندماه ۱۳۳۹ ، دکتر تفضلى گزارش انتخابات داراب و نمایندگى غلامرضا ایلخان را به شرح زیر قرائت می نماید:
«پرونده انتخاباتى بیستمین دوره قانونگذاری شهرستان داراب حاکى است که به استناد ماده ۱۴ قانون انتخابات برحسب دعوت فرماندار ۳۶ نفر از طبقات ششگانه و معتمدین محل در فرماندارى حضور یافته و پس از انتخاب اعضاى اصلى و على البدل و تعیین انجمنهای فرعى و انجام تشریفات قانونى روزهاى ۱ و ۲ بهمن ماه ۱۳۳۹ را جهت توزیع تعرفه و اخذ رأى تعیین و پس از استخراج و قرائت آراء مأخوذه آقاى غلامرضا ایلخان به اکثریت ۴۵۵۶ رأى از مجموع ۸۰۰۰ رأى به نمایندگى بیستمین دوره قانونگذاری انتخاب گردیده اند. در مدت مقرر قبول شکایت چندین فقره اعتراض به دفتر انجمن واصل که همه آنها غیر وارد تشخیص داده شده و در نتیجه انجمن در تاریخ ۱۱/۱۱/۳۹ اعتبارنامه به نام آقاى غلامرضا ایلخان صادر و سپس انحلال خود را اعلام داشته است. شعبه اول پرونده مزبور و شکایاتى را که ظرف هفته اول افتتاح مجلس شوراى ملى رسیده بود به دقت مورد رسیدگى قرار داد آنها را مردود دانست و صحت جریان انتخابات داراب و نمایندگى آقاى غلامرضا ایلخان را تأیید و اینک گزارش آن را جهت تصویب تقدیم مى دارد. (مبارک است)رئیس-مخالفى نیست؟ تصویب شد.»!!!
عمر مجلس بیستم دیری نپائید و در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ کابینه شریف امامی استعفا داد و شاه برای خاموش کردن اعتراضات، دکتر علی امینی، محور گروه منفردین در انتخابات بیستم را مأمور تشکیل کابینه کرد. امینی بلافاصله پس از نخستوزیری در دیدار با شاه خواستار انحلال مجلسین شد. درخواستی که در روز ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ با صدور فرمان انحلال مجلس شورای ملی و مجلس سنا از سوی شاه، مورد قبول واقع شد و از فردای آن روز بیستمین دوره مجلس شورای ملی پس از تنها ۷۷ روز فعالیت به حالت تعطیلی درآمد و ایلخان طعم کرسی نمایندگی مردم داراب در مجلس شورای ملی را به خوبی نچشید. این انتخابات فرمایشی را ننگین ترین انتخابات ایران در عصر معاصر خوانده اند.
پس از ایلخان نوبت به حیدرعلی ارفع از وابستگان به دربار می رسد تا در بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی(در سال ۱۳۴۲) بر کرسی داراب تکیه زند. او پیش از برگزاری انتخابات در باغ ملی و در میان مردم داراب اعلام کرد؛ «چه به من رأی بدهید و چه به من رأی ندهید، من به مجلس خواهم رفت»!!!
***
-منابع: روزنامه اطلاعات سال ۱۳۳۹ (چهارجلد)-مذاکرات مجلس شورای ملی-اسناد وزارت دارایی-مجموعه قوانین و مصوب دوره بیستم قانون گذاری مجلس شورای ملی- مجلد دوره های مختلف مجلس شورای ملی-اعتبارنامه آقای غلامرضا ایلخان-مرکز اسنادملی ایران-مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی-مرکز مطالعات و پژوهشهای سیاسی-مرکز اسنادملی ایران-سایت تسنیم-تحقیقات میدانی.
-توضیح: مطابق سند مورخ ۵/۵/۱۳۴۲ مأمور ویژه اطلاعات داخلی که در مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی نگهداری می شود، غلامرضا ایلخان از چهره های نزدیک به دربار و مورد توجه شاه ایران بوده و در این سند از همدستی وی با پیراسته، استاندار وقت فارس در انتخابات سال ۱۳۴۲ پرده بر می دارد.
-لازم است از همکاری صمیمانه آقایان وحید فوق، مسیح عارف دارابی، جلیل عارف دارابی، علی زارعی، ابوالفضل شها و همچنین مجتبی صالحیان(آریا) قدردانی نمایم.
زنده باد جناب سلمان ، مورخ محبوب و چیره دست دارابی