فورگ را باید از نو نوشت، از نو دید و جور دیگری برای آن برنامه ریزی کرد.
به گزارش پایگاه خبری عصر داراب نیوز، در لابلای محاسن این منطقه گاهی باید بیشتر از گذشته کنکاش کرد، سرزمینی پر از جاذبه های خیره کننده طبیعی و خدادادی تا آنچه ساخته دستان اهالی آن است. در جای جایش نعمت فراوانست اما در لابلای فرصت ها و نعمت ها، محرومیت موج می زند. درست مثل سرزمین های دارای نفت و گاز که مردمانشان از حداقل امکانات رنج می برند اینجا هم آنگونه است.
مُرز با آن همه زیبایی خیره کننده، نخل های سر به فلک کشیده، کوچه پس کوچه هایی که با پَنگ نخل های گنتال، خاصو، شاهانی و پیارم آراسته شده، حال و هوایت را عوض می کند.
گفتیم مُرز؛ جایی که هنوز تکلیفش با خودش معلوم نیست، مدتیست به آن شهر می گویند، با همه بزرگی و قدمتش اما هنوز و در واقع روستای بزرگیست که علیرغم همه وعده ها چشم انتظار آن است تا روزی شهریت پیدا کند. با وجود اینکه جمعیتش بیش از ۵۰۰۰ نفر است از زن و مرد، خرد و کلان، چندان به آن پرداخته نشده است.
آب بزرگترین معضل روستای مرز است. نه اینکه با آب زیاد فاصله داشته باشد، نه؛ منبع آب زیر سرشان است اما مردم این دیار در روز ۲ ساعت آب دارند و برخی محله ها هفته ای ۲ ساعت؛ این مقدار آب کفاف زندگی قریب به ۵۰۰۰ هزار نفر را می دهد؟ میگویند حل مشکل آب معطل ۲۰۰ متر لوله فلزیست، حال چرا در شهرستانی با این عظمت توان تأمین این مقدار لوله نیست را باید مدیریت آبفا شهرستان و استان پاسخ بدهند. اینکه چرا آب شرب مصرفی مردم در این روستای بزرگ همچنان کُلرزنی نمی شود و سلامت مردم چندان اهمیتی ندارد را نیز ما نباید پاسخ بدهیم بلکه شبکه بهداشت باید توضیح دهد که آیا اینگونه است؟ هنوز ذهنمان درگیر این موضوع است که چگونه مردم گرمای طاقت فرسای فورگ و روستای مرز را تحمل کرده و همچنان تحمل می کنند!!!!
چگونه می شود باور کرد که روستایی که بزرگترین و پر جمعیت ترین روستای استان فارس و از معدود روستاهای بزرگ و پر جمعیت کشور است را ویژه ندید؟ قطعا این روستا آنقدر جاذبه داشته که مردمانش ترجیح داده اند بمانند، سختی ها را به جان بخرند، اما به فکر مهاجرت نباشند؟ براستی اگر این همت مردم نبود آیا امکان اسکان آنها در شهری مثل داراب فراهم بود؟
بهداشت دومین مشکل مردم در روستای مرز است، درمانگاه فقط با یک پزشک و یک ماما که هم پرستار است و هم کار رسیدگی به مادران باردار را انجام می دهد، اداره می شود پزشک و کادر تک نفره درمانگاه ۱۴ روز و آنهم روزی دو ساعت حضور دارند، نیروی خدماتی هم بدون تعیین تکلیف امورات خود را می گذراند!!! گفته می شود بنام مرز چند نیرو استخدام شده اما معلوم نیست به کجا منتقل شده اند، اگر این درمانگاه به نیروی انسانی نیاز ندارد معلوم نیست چرا بنام آن و به کام جاهای دیگر نیرو استخدام کرده اند؟ تکلیف بخش درمانی فورگ را هم امیدواریم حضرات بهداشت و درمان مشخص کنند، البته امیدواریم و چشم انتظار شاید فرجی شود.
علی ایحال مُرز حال و خوشی ندارد، زمین چمن مصنوعی آن افتتاح شده اما تکلیفش با اداره ورزش و جوانان مشخص نیست، آب و برق ندارد. هر چند عاریه ای از درمانگاه برایش برق رسانی کرده اند اما باید بهتر و بیشتر به آن رسیدگی شود. می گویند زمین چمن با عجله ساخته و افتتاح شده و بقول برخی از مسئولین استاندارد نیست و قبل از رفع نقایص افتتاح شده، خلاصه اینکه ورزش مرز هم بلاتکلیف است و معلوم نیست متولی دارد یا ندارد؟ شواهد می گوید صاحبی ندارد و معلوم نیست مدیریت تربیت بدنی داراب در این روستای بزرگ چه کاره است؟
قطعا روستایی با این ترکیب جمعیتی از زن و مرد، جوان و بزرگسال، دختر و پسر، کودک و نوجوان، نیازهای خاص خودش را دارد، براستی آیا برای این تعداد افراد فکری به حال ورزش، تفریح، بازی و سرگرمی کودکان و نوجوانان شده است؟ پارکی با وسایل فرسوده بازی و سرگرمی کودکان که کفی سرسره هایش خورد شده و امکان استفاده ندارد، تاب هایی که فقط اسکلتی از آن ها باقی مانده و بیشتر به آهن پاره می مانند، در خور این مردم هستند؟
القصه روستای مرز مثنوی بزرگی از محرومیت هاست که می طلبد مسئولین شهرستان اعم از نماینده، فرماندار، مدیران اداره ها و بخشدار و شورا برایش تصمیم عالی بگیرند، با قول و وعده های سر خرمن نمی شود از مسئولیت شانه خالی کرد، قطعا مشکلات فقط به آنچه اشاره شد ختم نمی شود و می طلبد تا مدیران آبفا، برق، راه و شهرسازی، بنیاد مسکن و … همت کنند و در رفع مشکلات بکوشند، رسانه ها نیز بعنوان مطالبه گران اجتماعی پیگیر رفع مشکلات این روستا خواهند بود.
ثبت دیدگاه