پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 17 شوال 1445 Thursday, 25 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2006 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 1577×
  • اوقات شرعی

  • نساء و گلنساء؛ مادرانی که رنگ سرای سالمندان را ندیده اند/ روایتی از عشق مادرانه و فرزندان قدر شناس

    شناسه : 5019 ۰۱ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۴ 1183 بازدید ارسال توسط :

    عصر داراب نیوز، رسول امیری؛ به اتفاق یکی از دوستان به نام آقا میثم رفتیم  روستای طاحونه، منزل کارگری پیر و زحمتکش اما پر توان که اهالی فورگ لقب بلدوزر طاحونه به او داده اند. آقای اسماعیل کیوانی معروف به مشت اسمال، وقتی پتک و کلنگ و ابزار سنگین کارگری را به دست می گیرد […]

    نساء و گلنساء؛ مادرانی که رنگ سرای سالمندان را ندیده اند/ روایتی از عشق مادرانه و فرزندان قدر شناس
    پ
    پ

    عصر داراب نیوز، رسول امیری؛ به اتفاق یکی از دوستان به نام آقا میثم رفتیم  روستای طاحونه، منزل کارگری پیر و زحمتکش اما پر توان که اهالی فورگ لقب بلدوزر طاحونه به او داده اند.

    آقای اسماعیل کیوانی معروف به مشت اسمال، وقتی پتک و کلنگ و ابزار سنگین کارگری را به دست می گیرد یادمان به این بیت می افتد:

    “به دست آهن تفته کردن خمیر

    به از دست برسینه پیش امیر”

    سرغروب بود، مشت اسمال خسته اما شاد از یک روز کسب نان حلال وارد حیاط شد. خوش و بش و تعارفات که تمام شد، رفتیم سراغ اصل گزارش:

    مشت اسمال ۷۰ساله وهمسر ۵۷ساله اش، علاوه بر داشتن داشتن ده فرزند، با یک دست کارگری، هنوز مادران شان را درکنارخود سرپرستی می کنند. نسا، مادر خانم مشت اسمال و گلنسا مادر خودش است. دو پیرزن که هر کدام نزدیک به ۹۵سال سن دارند اما مثل چراغ به فرزند و نوه هایشان می تابند.

    همانجا به دوستم میثم گفتم:

    ماشاعران شعر مادر می نویسیم، شماخواننده ها ترانه ی مادر می خوانید، فیلمسازان فیلم مادر می سازند، دیگری روز مادر هدیه می خرد، دیگران کنگره و بزرگداشت مادر به پا می کنند، واعظان از جایگاه مادر می گویند، اما  بیشتر این مقوله ها تعارف وتشریفات است اما مشت اسمال و همسرش روی همه ما را کم کرده اند، نه در بوق می دمند نه ادعایی دارند و حتا گزارش و خبر هم برایشان مهم نیست. دریک کلام در اوج انسانیت و وجدان وظیفه ی خود را انجام می دهند. دوباره یادم به خانه سالمندان افتاد و بغض های ورم کرده ی  مادرانی که درچشم هاشان می شکفد اما خبری از محبت فرزندان

    بله رفیق..

    شعار، عمل نمی کند و عمل، شعار نمی دهد.

    مشت اسمال و همسرش بی  آن که درس بخوانند و ملک و منالی داشته باشند  بهترین روشنفکران و سرمایه دارانی  هستند که یک عالمه پول و کتاب حریف مرامشان نیست..

    با هر دو مادر,کهنسال اما زنده دل، گفتگوها کردیم،آ نچه گفتند وشنیدیم، خارج ازتوان ادبیات ونگارش ماستف فقط همین رابگویم که انسان بودند و دوستمان داشتند و دوستشان داریم.

    درود به غیرت مشت اسمال و همسرش و آفرین به نساء و گلنساء که چنین فرزندان با معرفتی تربیت کرده اند.

    گاهی عشق، اینگونه ظهور می کند.

    photo_2016-10-22_00-46-38-copy photo_2016-10-22_00-46-56-copy

     

    ثبت دیدگاه

    7 دیدگاه برای “نساء و گلنساء؛ مادرانی که رنگ سرای سالمندان را ندیده اند/ روایتی از عشق مادرانه و فرزندان قدر شناس”
    1. آفرین…درود به مشت اسمال و همسرش .
      واقعن تحسین برانگیز است

    2. زنده باد نسا وگلنسا ومشت اسمال وهمسرش. انسانیت یعنی همین

    3. توی قرن آهن واقعن کم گیر میاد چنین انسانهای پرعاطفه..ای
      رحمت به شیر پاک مادران

    4. سلام و درود برهمه مادران وپدران عزیز،
      درود بر مهربانی وصفای باطنشان.. دوستتان داریم
      جمعی ازجوانان دهه۶۰، ۷۰

    5. قشنگترین خبر بود….
      حالا خدا به داد نسل ما برسه که معلوم نیست کدام خانه سالمندان. یا بهزیستی جامون بدهند….انسانیت قدیمی ها دیگربرنمیگردد….

    6. آفربن خدا خیروبرکت بده به زندگیشون

    7. درود بر مشت اسمال و مادرانش .
      و درود بر استاد قلم رسول امیری
      *گاهی عشق اینگونه ظهور میکند *